تاريخ : پنجشنبه 6 خرداد 1400 | 15:59 | نویسنده : جواد مختاری

مزاج چشم: مزاج خالص ندارد و مرکب است.

– اگر گرم تر باشد: حرکات سریع چشم، سرخی چشم، مشخص بودن رگ ها در چشم

– اگر سرد تر باشد: حرکات کند چشم (سر را تکان میدهد)، مشخص نبودن رگ های چشم، مات بودن سفیدی چشم

– اگر خشک تر باشد: کوچک بودن چشم، خشکی چشم، نازکی رگ ها

– اگر مرطوب تر باشد: بزرگی چشم، ترشحات زیاد چشم، قی بالا (به شرط عفونی نبودن)

مزاج معده: باید سرد و تر (بلغم) باشد.

– اگر گرم تر باشد: غذا را سریع هضم کرده و از بدن خارج می کند

– اگر سرد تر باشد: میل به غذای سرد، باد معده ترش

– اگر خشک تر باشد: عطش زیاد، تمایل به خشکی و بدتر شدن با آن (می بایست همراه غذا آب بنوشد)

– اگر مرطوب تر باشد: تشنگی کم، تمایل به تری

مزاج کبد: باید گرم و تر (دم) باشد.

– اگر گرم تر باشد: موهای زیاد روی شکم، گشادی رگ ها، گرمی خون و اندام ها، تولید صفرای زیاد

– اگر سرد تر باشد: تنگ و باریک بودن رگ ها، کمی رطوبت داخل رگ ها (کم خونی)، عدم موی روی شکم، سردی خون و اندام ها

– اگر خشک تر باشد: بدن خشک، رگ های سفت، غلظت خون، کمی حجم خون

– اگر مرطوب تر باشد: نرمی اندام ها، رگ های نرم، رطوبت بالا در خون

مزاج قلب: باید گرم و خشک (صفرا) باشد.

– اگر گرم تر باشد: نبض و تنفس عظیم و سریع و متواتر، شجاع، بانشاط، با گرما خشمگین می شوند، شتابزده، موی زیاد در سینه آقایان

– اگر سرد تر باشد: نبض و تنفس سنگین و کند، کسل، بی نشاط، سینه بدون مو

– اگر خشک تر باشد: نبض سنگین و محکم، لجباز، آرام ولی در صورت عصبانی شدن بدون کنترل است

– اگر مرطوب تر باشد: نبض نرم، آرام، متغیر

مزاج مغز: باید سرد و تر (بلغم) باشد.

– اگر گرم تر باشد: سرخی صورت و چشم، سردرد در محیط گرم، کاهش خواب، زیرک ولی متغیرالرای

– اگر سرد تر باشد: صافی و لختی موی سر، آب بینی و مخاطی بالا، افزایش خواب

– اگر خشک تر باشد: حواص قوی، کاهش خواب، مجعد بودن مو، تاسی زودرس، عدم ترشح دماغی

– اگر مرطوب تر باشد: کندی حواس، افزایش نزله، افزایش خواب، فراموش کار، متغیر الرای

معرفی اندام‌هایی که دارای طبیعت گرم هستند:

اعضایی مانند روح و قلب، خون، کبد، ریه, لحم یا گوشت، عضله، طحال، کلیه، شریان، ورید و پوست دارای طبیعت گرم هستند، البته پوست بدن متعادل‌ترین طبع را دارد.

معرفی اندام‌هایی که دارای طبیعت سرد هستند:

اعضا یا اندام‌هایی مانند بلغم، شحم یا چربی، مو، استخوان، غضروف، رباط، وتر، غشا، عصب، نخاع، دماغ یا مغز دارای طبیعت ذاتی سرد هستند.

معرفی اندام‌هایی که طبیعت تر دارند:

بلغم، خون، سمین (چاقی)، شحم یا چربی، دماغ یا مغز، نخاع، لحم پستان و انثیین یا تخمدان‌ها، ریه، کبد، طحال، کلیه، عضله و پوست همه دارای طبیعت تر هستند.

معرفی اندام‌هایی که دارای طبیعت خشک هستند:

مو، استخوان، غضروف، رباط، وتر، غشا، شریان، ورید، عصب حرکت، قلب، عصب حسی و پوست دارای طبیعت خشک هستند.

مزاج اعضای بدن

برای پیدا کردن طبع اصلی اندام‌ها باید در این ۴ نوع طبیعت جستجو کنید، به‌عنوان مثال کبد جزو اندام‌هایی است که هم گرم و هم تَر پس طبیعت آن گرم و تَر است یا قلب که جزو اندام‌هایی است که هم گرم و هم خشک است, پس طبیعت آن گرم و خشک می‌شود.

شناخت کلی مزاج مهم ترین اعضای بدن

قلب گرم‌ترین و خشک‌ترین عضو بدن است؛ زیرا تنها عضو پرحرکت است که لازمه حرکت زیاد آن حرارت و خشکی زیاد است و اگر قلب این حرارت و خشکی را از دست بدهد بزرگ، تنبل و دچار نارسایی می‌شود.

کبد گرم‌ترین و مرطوب‌ترین عضو است زیرا مهمترین عامل رشد و تغذیه بدن است و رشد و نمو بدن با گرمی و رطوبت کافی به وجود می‌آید.

استخوان سردترین عضو است و غلبه خاک عنصری در آن باعث سخت بودن و ثبات می‌شود. غلبه رطوبت بر استخوان سبب نرمی استخوان می‌شود.

چربی، سرد و تر است و افرادی که کم‌ فعالیت می‌کنند دچار تجمع چربی و پدیده چاقی می‌شوند.

همچنین مغز هم سرد و تر آفریده شده تا به علت ورود اطلاعات فراوان دچار غلبه گرمی و خشکی نشود. غلبه گرمی و خشکی بر مغز موجب تحریک‌پذیری، بی‌خوابی و اضطراب می‌شود.

دست و انگشتان، نیز معتدل‌ترین عضو بدن هستند.

اندام ها دارای مزاج گرم (به ترتیب اولویت)

_گرم ترین اندام‌های بدن انسان، روان (روح ) است و دل (قلب) که خواستگاه روان است.

_خون که با وجود منشاء ش از کبد به مناسبت اصطحکاک دائم با قلب از کبد گرم تر شده است.

_کبد که شبیه خون لخته شده است.

_گوشت که از لحاظ گرمی پس از کبد قرار می‌گیرد.

_ماهیچه‌ها که گرمای آن‌ها به سبب آمیزش با عصب و زرد پی (رباط) از گوشت ساده کم‌تر است.

_طحال که خون در آن به رنگ تیره (سیاه =سودا) در امده است (منشا بیماری سودا طحال است).

_کلیه که خون در چهار چوب ساختمانی آن زیاد است.

_دسته رگ های ضرباندار (شریان ‌ها یا سرخرگ ‌ها)

_پوست معتدل کف دست.

اندام های دارای مزاج سرد (به ترتیب اولویت)

_بلغم

_پیه (دنبه = بافت همبند)

_چربی ( روغن خون یا بافت‌ها )

_مو

_استخوان

_غضروف

_زرد پی (رباط)

_وتر (تاندون)

_غشاء (شامه یا صفاق)

_عصب

_نخاع

_مغز

_پوست

اندام های دارای مزاج مرطوب (به ترتیب اولویت)

_بلغم

_خون

_چربی

_پیه

_مغز

_نخاع

_گوشت پستان و بیضه ها

_ریه

_کبد

_طحال

_کلیه

_ماهیچه

_پوست

اندام های دارای مزاج خشک (به ترتیب اولویت)

_مو

_استخوان

_غضروف

_زرد پی

_وتر

_غشاء

_شریان ها

_وریدها

_عصب حرکتی (این عصب سرد تر و خشک تر از حد اعتدال است)

_عصب حسی

_قلب

_پوست

در آخر باید بگوییم که مزاج شناسی اعضای بدن ، می‌تواند برای درمان بیماری های مختلف به ما کمک کند تا داروی مورد نظر با توجه به مزاج اعضای بدن تجویز شود و بدانیم که بیماری هایی که عارض می‌شوند از طریق چه داروهایی باید درمان شوند.





تاريخ : دوشنبه 27 ارديبهشت 1400 | 12:42 | نویسنده : جواد مختاری

اولین استفاده از گیاهان دارویی در خاورمیانه و مربوط به عصر پارینه سنگی است. مسافران و تاجران روشهای معالجه یونانیان و رومیان را به اطبای‌ چینی و هندی معرفی کردند که آنها نیز این تجربیات را با تجربیات قدیمی‌تر خویش مخلوط نمودند. بعدها با برپایی جنگ‌های صلیبی طب یونانی (اسلامی) نیز به طب اروپایی راه یافت. این اختلاط دانش استفاده از گیاهان دارویی بین اروپاییان و آسیایی‌ها به استاندارد کردن استفاده از آن کمک کرد. کتبی که در این زمینه وجود دارند همگی به حفظ، پراکندگی و استاندارد کردن این دانش کمک نمودند.

ریشه طب سنتی در ایران

قدمت و پیشینه طب سنتی را در هیچ کشوری به درستی نمی‌توان تخمین زد اما می‌توان این احتمال را داد که با خلقت بشر علم پزشکی نیز به وجود آمده است و در مجموع از زمانی که انسان در بدن خود درد و ناخوشی را حس کرد برای کاهش درد به روش یا روش‌هایی متوسل شد و از همان زمان طبابت آغازشد.

از دیرباز در ایران سابقه درخشان پزشکی و درمان وجود داشته است و دانشمندان سرشناس بسیاری مانند ابن سینا، رازی و جرجانی در این علم ظهور کردند که آثار آنها مورد تدریس و تحقیق بزرگ‌ترین مراکز علمی جهان بوده است.

ریشه طب سنتی در ایران بر مبنای تعالیم اوستا و زرتشت بود که نمونه‌هایی از آن را در اشعار فردوسی می‌بینیم. طب سنتی ایران تشکیل شده است از طب قدیم فلات ایران، طب شرقی، طب یونانی، طب شفاهی و طب اسلامی که روایات بزرگان دینی بر آن اشاره دارد.

اساس تشخیص بیماری توسط این پزشکان در طب سنتی بر مبنای این بود که آن‌ها برای انسان چهار طبع یا صفت را در نظر می‌گرفتند که عبارت بودند از گرمی، برودت، رطوبت و یبوست که گرمی از حرارت، برودت از سردی، رطوبت از تری و یبوست از خشکی پدیدار می‌شد و از ترکیب کردن این طبع‌ها بود که خصوصیات دیگری چون گرمی و خشکی، گرمی و تری، سردی و تری و سردی و خشکی حاصل می‌شد و از آنجا که 4 عنصر تشکیل‌دهنده جهان را آتش، هوا، آب و خاک می‌دانستند هر کدام از خواص اشیاء و عناصر را در خاصیت طبع ها می‌آوردند به‌طوری که آتش و نور (گرمی و خشکی)، هوا (گرمی و تری)، آب (سردی و تری) و خاک (سردی و خشکی) را شامل می‌شد.

بعد از تقسیم‌بندی طبع‌ها و توزیع هر کدام در عناصر چهارگانه در انسان مزاج‌ها پدید می‌آید. مثلاً اگر گرمی و سردی با هم در یک فرد باشند و خشکی بر رطوبت یا تری غالب باشد آن فرد را خشک‌مزاج گویند.

از سوی دیگر با خوردن خوراک‌ها فعل و انفعالاتی بر روی غذا در بدن پدید می‌آید که آنها را صفرا (زردآب)، دم (خون)، بلغم (خون سفید) و سودا (زردآب سوخته) می‌نامیدند. بعضی از این اخلاط برای بدن خوب و برخی مضرند. اخلاط خوب آنهایی هستند که به بدن خوراک و نیرو می‌رسانند و جایگزین مایعات یا رطوبت از دست رفته شوند و خلط‌ های (اخلاط) بد آنهایی هستند که چنین عملی را در انسان انجام نمی‌دهند و عمل تغذیه بدن باید با دارو مداوا شود.

از نظر پزشکان طب سنتی در صورت رعایت نشدن تعادل در اموری چون خوردن و آشامیدن، هوا، خواب، بیداری، حرکت و سکون، احتباس و استفراغ، بدن از سیر طبیعی و مزاج اصلی خود منحرف می‌شود و سلامت ذاتی او به خطر می‌افتد و شخص دچار مرض (بیماری) می‌شود. از این‌رو نیاز به دارو پیدا می‌کند تا به حالت اصلی خود برگردد. این دارو است که می‌تواند با کمک طبیعت و با دقت نظر، مزاج را به حالت طبیعی بازگرداند. بنابراین یک اصول پزشکی خاصی وجود داشت که پزشکان آن زمان می‌بایستی به آن آشنایی داشته باشند تا در درمان‌ها از آن استفاده کنند.

چرایی شکل گیری طب سنتی در ایران پس از سال ها دوری از این طب

هزینه‌های سنگین در سیستم‌های مراقبت سلامت امروزی مسأله‌ای است که علی‌رغم تلاش زیاد برای کاهش آنها، نه تنها کم نشده بلکه پیش بینی می گردد در 10 سال آینده این هزینه ها 2 برابر شود. این در حالیست که در کشورهای کمتر توسعه یافته مردم به حداقل امکانات پزشکی دسترسی ندارند. بنابراین تعیین و تضمین ایمنی و کارایی درمان های سنتی، مکمل و جایگزین یک ابزار مهم برای تسهیل و توسعه دسترسی به امکانات بهداشتی و مراقبتی است.

در طب سنتی ایران توصیه و تأکید بر استفاده از روش ها و داروهای کم هزینه همان منطقه زندگی شخص می باشد و از نظر اخلاقی دریافت هزینه های بالا برای خدمات رسانی یا داروها از بیماران و دردمندان منع وتقبیح شده است.

علت دیگر شکل گیری این مکتب طبی این است که مردم به طور روز افزونی از داشتن یک نقش منفعل در رابطه پزشک ـ بیمار گریزان شده‌اند و علاقه وافری برای دانستن بیشتر و کامل تر و حتی ایفای نقش در درمان خود پیدا کرده اند. از این جنبه نیز طب سنتی و مکمل همان چیزی است که مردم می خواهند و در پزشکی رایج به آن نمی رسند. در واقع در طب سنتی و مکمل ضروری است که بیمار برای بهبود خود همت کرده و وقت بگذارد تا به نتیجه مناسب دست یابد و این دو نسبت مستقیم با یکدیگر دارند.

انفجار اطلاعات و دسترسی بلامانع مردم به عقاید و فرهنگ های مختلف از طریق اینترنت و سایر وسایل ارتباط جمعی این روند را تسریع کرده و باعث شده است که مردم و بیماران بخواهند در روند درمانی خود مشارکت بیشتری داشته باشند. این مشارکت شامل قدرت انتخاب انواع روش های درمانی، دسترسی به انواع فرآورده‌ها و روش های کمکی جهت درمان یا حفظ تندرستی است.

جایگاه بیماری و بیمار در طب سنتی

بسیاری از روش های طب مکمل از جمله طب سنتی نگاهی همه جانبه به مسأله بیماری انسان دارند. از نظر آنها بیماری، حاصل تغییر درترکیب مجموعه عوامل فیزیکی، روانی، روحی، اجتماعی، قدرت بدن در حفظ سلامتی خود و شرایط محیطی است.

بیشتر این طبیبان در روش های درمانی خود معتقد به برقراری توازن و تناسب در قدرت خود درمانی بدن انسان هستند به جای آنکه مستقیماً نشانه‌های بیماری یا روند خاص آن را هدف بگیرند.

در مباحث پزشکی این فلسفه عبارت است از کل‌نگری نسبت به بیمار و برای بیماران این کل‌نگری به معنای توجه بیشتر به جنبه‌های روانی و اجتماعی بیماری است.

بیشتر روش های طب سنتی و مکمل پنج اصل مشترک در نحوه زندگی دارند که عبارتند از:

الف) مدیریت و برخورد مناسب به هنگام مواجهه با استرس و بحران

ب)رویکردهای روحانی و معنوی

ج) ورزش و تناسب اندام

د)کنترل و کاهش اعتیادات (خصوصاً سیگار و الکل)

ه) توصیه‌های غذایی و رژیمی

هر چند طی صد سال گذشته پزشکی رایج خود را از قیود مذهبی جدا ساخت اما همیشه موجی از علاقه به نقش مذهب و معنویت در آموزش، تحقیقات و طبابت وجود دارد. مفهوم کل‌نگری نیز در حقیقت نوعی رویکرد معنوی است که بیشتر بیمارانی را که به دنبال جنبه‌های فراتری از یک تعریف ساده از بیماری هستند ارضا می‌کند.

در طب سنتی ایران به اعتدال مزاج و اهمیت قوه مدبره (طبیعت درونی یا نفس) و نقش آن ها در سالم ماندن یا درمان بیماری ها بسیار تأکید شده است و تمامی تدابیر حفظ الصحه یا درمانی در جهت برقراری اعتدال مزاج اشخاص و تقویت قوه مدبره بدنیه (که غیر مادی بوده و از درون به طور هوشمند به تدبیر بدن و فرآیندهای آن در جهت سلامتی همه جانبه فعالیت می کند) می باشد؛ چیزی که امروزه از آن بطور ناقص و یک بعدی به سیستم دفاعی یا ایمنی تعبیر می شود.

در این مکتب غنی هر شخص با توجه به مزاج اصلی و تعادل خود، به رعایت مواردی در زندگی خود توصیه می شود که بتواند همواره سالم بوده و احتمال بروز بیماری ها در وی به حداقل رسیده و در صورت بیمار شدن، بیماری شدید نشده و به سهولت مداوا شود.

طب سنتی یا طب جدید

طب سنتی و طب نوین پزشکی در راستای یکدیگر هستند و هدف هر دو یکی است کمک به بیمار در راستای بهبودی؛ تفاوتی که وجود دارد در واقع در نوع نگرش این دو مکتب طبی است.

طب سنتی یا طب جدید

پزشکی نوین در قرن حاضر پیشرفت‌های چشمگیری بویژه در زمینه درمان بیماری‌های حاد و عفونی داشته ولی هنوز جامعه مدرن نتوانسته است جواب خود را به صورت کامل در تخصص‌ها، فوق تخصص‌ها و غیره بیابد و هر ساله انسان‌های بیشماری از بیماری‌هایی چون ایدز، سرطان، سکته های قلبی و مغزی و از ویروس های تغییرشکل یافته جدیدچون سارس و... می‌میرند،به همین دلیل مردم به سمت شیوه های درمانی روی آورده و این پدیده ها را پس ازتجزیه و تحلیل و بررسی آماری و بوجود آوردن انبوهی از مدارک مستند مورد استفاده قرار می‌دهند.

امروزه بیشتر روشهای سنتی درمانگری و شفا دهی مورد بازبینی و استفاده مجدد قرار گرفته است. بعضی از آنها بسیار مشهور و مورد علاقه و کاربرد پزشکان و بیماران است.

طبیعتا جایگزین شدن روشهای طب سنتی ایران با روشهای طب نوین در زمینه های قابل جایگزینی –همچون بسیاری ازبیماری های مزمن و نیز مسائل طب پیشگیری- زمینه ساز کاهش قابل توجه در هزینه ها خواهد شد.

آیا بیماری های صعب العلاج با طب سنتی درمان می شوند؟

دکتر تاج الدینی عضو هیئت علمی دانشگاه کرمان در زمینه درمان بیماری های صعب العلاج مانند سرطان با طب سنتی و گیاهان دارویی میگوید: سرطان بیماری شایعی است که به یکی از معضلات بخش سلامت در جوامع بشری تبدیل شده است.

در طب سنتی اگر چه درمان قطعی و آسانی برای آن نیامده اما توصیه هایی شده است که می توان از آن بهره برد.

در طب سنتی علت بروز تمام سرطان ها افزایش یک ماده عنوان شده است: "سودا" وقتی سودا در بدن افزایش یابد، بنا به شرایط جسمی فرد باعث ایجاد سرطان در اعضای مختلف بدن می شود. یعنی به عقیده متخصصان این طب، انواع سرطان ها به دلیل افزایش سودا در بدن به وجود می آید.

از دیدگاه طب سنتی سرطان "ورم سفت"یا "ورم صلب" محسوب می شود که معمولاً بعضی از این ورم ها وقتی پیشرفت کند، ممکن است سرطانی شود.

علت ایجاد سرطان، افزایش سودا در بدن است یعنی عواملی که باعث افزایش سودا در بدن شود، زمینه ابتلا به سرطان را فراهم می کند. به عنوان مثال مصرف غذاهایی که باعث افزایش غلظت خون شود، مانند غذاهای تهیه شده از گوشت گاو، غذاهای مانده، کنسرو شده، فریز شده تولید سودا را افزایش می دهد.

همچنین غذاهای سالم و مقوی مانند عدس، بادمجان، کلم، قارچ و ترشی و مصرف زیاد خرما و گوشت شتر نیز ممکن است زمینه ساز افزایش سودا ( البته در موارد خاص) باشد. می توان به مردم توصیه کرد که از غذاهای کنسروی، مانده و… استفاده نکنند اما نمی توان آن ها را از مصرف غذاهای سالم و مفید یاد شده منع کرد.

با این حال افرادی که زمینه افزایش سودا دارند و به تشخیص پزشک غلظت سودا در بدن آن ها افزایش یافته، بهتر است از این مواد غذایی کمتر مصرف کنند. به بیماران مبتلا به سرطان توصیه می شود که درمان معمول خود را داشته باشند و در کنار آن با مشورت پزشک از بعضی داروهای گیاهی استفاده کنند و از مواد سودازا پرهیز کنند.

این بیماران نباید به هیچ عنوان درمان معمول را کنار بگذارند و تنها از داروهای گیاهی مصرف کنند. این اقدام بسیار خطرناک است و به سلامت آنان آسیب می رساند.هزینه های طب سنتی در حال حاضر در قسمت داروها و خدمات تا حدی بالاست و شاید دلیل عدم پوشش بیمه برای خدمات طب سنتی است. زمان پاسخ دهی به درمان هم زمان بر است ولی در صورت تجویز درست توسط طبیب اثرات درمان را بیمار بعد از دوز های اولیه دارو یا تدابیر طب سنتی مشاهده می‌کند.

طب سنتی و عطاری

آیا طب سنتی امروز همان عطاری های قدیم هستند یا خیر؟ آنچه امروز از آن به‌عنوان طب‌سنتی یاد می‌شود 3بخش دارد. یک بخش آن "طب فولکلوریک" است و در واقع طب بومی در میان اقوام مختلف ایرانی برگرفته از تجربیات یا تعلیمات صاحبان تجربه است. بخش دیگر با عملکرد عطاری‌ها، شکسته‌بند‌ها و... مرتبط است. فعالیت طب‌سنتی که در قرن اخیر مطرح بوده، منسوب به این 2 گروه است. عطاری ها در واقع محل فروش و ارائه گیاهان دارویی هستند.

بخش سوم که در واقع مکتب پزشکی - ایرانی است و نام اصلی‌اش "مکتب طب اخلاطی" است، براساس تفکر عناصر و اخلاط به‌وجود آمده است. این مکتب در واقع "مادر" مکاتب پزشکی جهان است و متفرعات زیادی هم دارد و تنها مکتبی است که قابلیت علمی - پژوهشی و آموزشی آن طی قرون و اعصار بر سراسر جهان پزشکی سیطره داشته است.

پس از تحولاتی که در نظام سیاسی و حکومتی ایران رخ داد به‌خصوص در دوران ورود حکومت‌های استعمارگر فعالیت‌ حکما محدود و محدودتر شد و آموزش این مکتب پزشکی متوقف شد و رفته رفته حکمای قدیم از صحنه خارج شدند، بعد هم در ایران از مکتب طب اخلاطی، نام و نشانی نماند.

اما از حدود 10 سال قبل تا امروز شور و نشاطی در میان طبقه پزشکان و داروسازان پدید آمد که منجر به تصویب دوره دکترای تخصصی طب‌سنتی و داروسازی سنتی شد.

هر مکتب پزشکی به واسطه تعریف و نگرشی که از انسان، صحت، مرض، درمان، دارو و... دارد مسلماً دارای امتیازات، موفقیت‌ها و همچنین ضعف‌ها یا بن‌بست‌های علمی است. اما نکته مهم آن است که یک مکتب پزشکی باید دارای پویایی باشد؛ یعنی دارای مبانی اجتهادی علمی باشد و چون مکتب طب اخلاطی دارای این ویژگی‌هاست لذا ما نمی‌توانیم آن را محدود به حدود کنیم. بنابراین ما به هر میزان که امکانات، تجهیزات، نیروی انسانی تعلیم یافته و مجرب و مراکز پژوهشی متناسب تامین کنیم، امکان دخالت در درمان انواع بیماری‌ها برای این مکتب بیشتر و بیشتر می‌شود.

پس همانگونه ‌که طب رایج بدون پژوهش و آموزش، توسعه نمی‌یابد مکتب طب اخلاطی نیز نیازمند این زمینه‌هاست تا به کمال خود برسد. اگر بخواهم در مورد قابلیت درمانی این مکتب حرفی بزنم، باید بگویم حتی در این شرایط و با دست خالی هم قادریم بسیاری از بیماری‌هایی که به‌عنوان معضل پزشکی رایج شناخته شده را درمان یا حداقل کنترل کنیم.

تمام این کارها در کنار درمانهای رایج انجام می شود و هر دو دوش به دوش یکدیگر می‌توانند به درمان بیماران کمک کنند.

طب سنتی در تاریخ ایران

در کشور ما طبّ و طبابت ادوار مختلفی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از: 1. دوران هخامنشی، 2. دوران ساسانی، 3. دوران اسلامی.

1.دوران هخامنشی

این دوره یکی از ادوار درخشنده و پرثمر طبّ ایران است و در ۲۵۰۰ سال پیش، این علم دارای منزلت خاصّی بوده است زیرا در کتب مذهبی زرتشت نیز به خصوص از بهداشت، بسیار سخن گفته شده است. بنابراین از این دوران پزشکان طبقه بندی شده اند که مهم ترین آنها طبیب (پزشک)، جرّاح (کاردْ پزشک)، منتر پزشک و گیاه پزشک یا پسیانز هستند که در «اوستا» می توان به یادداشت هایی در این مورد دست یافت.

2.دوران ساسانیان

انتقال اصل و مایه طبّ، از دوران هخامنشی به دوران ساسانی بود، امّا بر اثر اختلافات مذهبی که در امپراتوری روم شرقی بین امپراتوران با دانشمندان و پزشکان پیدا شد، دوران جدیدی در تاریخ طبّ ایران و در نتیجه در طبّ اسلامی پدیدار شد. ایران از همسایگان کشورهای روم شرقی بود، بنابراین دانشمندان و پزشکان عالی رتبه از مرز ها به ایران مهاجرت کردند و به تعلیم این دانش اشتغال ورزیدند و به این ترتیب بیمارستان و «مدرسه جندی شاپور» تأسیس شد. در دوران انوشیروان انقلاب بزرگی در علم طبّ ایران و جهان به وقوع پیوست که همانا تأسیس «اوّلین کنگره پزشکی» برای مناظره و مباحثه پزشکان در مورد فلسفه و طبّ بوده است.

3.دوران اسلامی

واگذاری تمام میراث ساسانیان علاوه بر میراث بزرگ یونانیان به مسلمانان، پس از غلبه اعراب بر ایران و انقراض سلسله ساسانیان و اشاعه زبان عربی بود. مثلاً در دوران عبّاسیان مرکز علم پزشکی از «جندی شاپور» به «بغداد» انتقال یافت به این ترتیب کم کم بغداد مرکز علم و دانش پزشکی شد و جندی شاپور از رونق افتاد. خلاصه آنکه به برکت تعالیم اسلامی، مسلمانان به خدمات بزرگی در علم طبّ، ترجمه و تألیف متون پزشکی توفیق یافتند.در دوران اسلامی به خصوص در باب ترجمه، در اثر تشویق های افراد درجه اوّل اجتماع، باب جدیدی بر مترجمان باز شد و آثار زیادی به صورت کتاب های طبّی، علمی، فلسفی، تاریخی و غیره از زبان یونانی به عربی ترجمه شد.

گروهی از مترجمان نیز در غرب کشورهای مسلمان یعنی مراکش، الجزایر، اسپانیا، تونس و... به ادامه این خدمت اشتغال داشته اند.گروه بزرگی از مؤلّفان بودند که پس از مطالعه کامل ترجمه کتاب های یونانی، خود توانسته اند کتاب هایی را نوشته و حتّی به صورت نظم درآورند و از خادمان جهان پزشکی هستند. ولی پزشکان مشرق زمین قدم های بزرگ تری در راه پیشبرد علم طبّ برداشته اند. بیشترین سهم در طبّ اسلامی متعلّق به ایرانیان است. از بهترین شاگردان بقراط و جالینوس می توان از پزشکان مسلمان نام برد که با حفظ اخلاق پزشکی و سایر صفات نیک، بعدها کتب اساتید را خود نقد و بررسی کردند.

آنها عقل سلیم و تجربه را سرچشمه تحقیقات خود قرار دادند و بدین ترتیب استادان بزرگ و بی نظیری در آسمان علم و دانش چونان ستاره هایی پرفروغ درخشیدند. مانند:

محمّد بن زکریای رازی که یکصد و چند جلد کتاب و رساله در طبّ مانند «حاوی» و «المنصوری» و «مرشد» و «آبله و سرخک» تألیف نمود. شیخ ابوعلی سینا صاحب و مؤلّف کتاب «قانون» و «نبض» و امثال آنها؛ اسماعیل جرجانی صاحب کتاب «ذخیره خوارزمشاهی»، «یادگار» و «اغراض»؛ ابن رشد قرطبی صاحب کتاب «کلّیات»، «سموم» و «شرح بر قانون»؛ علی بن عبّاس مجوسی ارجانی مؤلّف کتاب «کامل الصّناعه الطبّیه الملکی»؛ ابوالقاسم بن خلف الزهراوی مؤلّف کتاب «التصریف».

اساتید طب سنتی ایران

طی قرون سوم، چهارم، پنجم و ششم هجری قمری پزشکان ایرانی توانستند برگ های زرّینی بر تاریخچه طبّ جهان اضافه کنند و تحوّلات و انقلاب های بزرگی را در طبّ ایجاد نمایند. از جمله محمّد زکریای رازی، عبّاس مجوسی اهوازی، شیخ الرّئیس ابوعلی سینا و اسماعیل جرجانی.

اگر بخواهیم مروری بر دستاوردهای تلاش های بی شائبه دانشمندان ایرانی و ثمرات آن در جهان پزشکی داشته باشیم، می توانیم بگوییم:

۱. بیرون آوردن علم طبّ از صورت نظری و متحوّل ساختن این علم با ایجاد بستر مناسب برای عرضه طبّ عملی، گامی بسیار مثبت در راه توسعه و پیشبرد این دانش بوده است؛

۲. ایجاد نظم و ترتیب در دانش طبّ پراکنده و

بی سر و سامان یونانی و افزودن اطّلاعاتی جدید در زمینه پزشکی و تکمیل اطّلاعات قبلی آن؛

۳. با نظر بر وظایف و طبایع شرح داده شده برای اعضای بدن، تأثیر دارو و درمان را با توجّه به طبیعت داروها و شرایط اقلیمی بیماران وارد علم پزشکی ساخته اند و توانستند تا قرن شانزدهم، هفدهم و نیمه های قرن هجدهم در علم پزشکی اروپا، تأثیرات حیرت انگیزی به جا بگذارند. حتّی عده زیادی از پزشکان اروپایی (آلمان و اتریش) تحت تأثیر افکار و تحقیقات پزشکان اسلامی قرار گرفتند و آنان را آرابیست (Arabistes) می نامیدند که تا اوایل قرن هفدهم میلادی در اروپا از حامیان زیادی برخوردار بودند و افکارشان مورد توجّه بوده است.

کار آنها تحقیق و بررسی عینی روی نتایج به دست آمده از پژوهش های پزشکان اسلامی و بسط و ترویج افکار آنها بوده است که گروه بزرگی از پزشکان را تشکیل می داده اند. خود این پزشکان گروه های فکری و مکتب های علمی در اروپا ایجاد کردند که از آن شمار می توان مکتب سالرن و پادوا در «ایتالیا» را نام برد که تحت تأثیر و نفوذ مستقیم دانشمندان علم طبّ اسلامی بوده اند. ترجمه هایی از آثار دانشمندان اسلامی نیز نشان دهنده نفوذ همه جانبه آثار آنها بر نام آوران عرصه علم طبّ در دیار فرنگ است. برای مثال می توان از ترجمه کتاب «آبله و سرخک» رازی که به زبان لاتین ترجمه شده و همچنین ترجمه «قانون» ابوعلی سینا یاد کرد که هر یک حدود چهل تا پنجاه بار به زبان های زنده دنیا تجدید چاپ شده است.

علاوه بر آن ژراد دو کرمن فرانسوی از معروف ترین کسانی است که به ترجمه «قانون» شیخ و «حاوی» و «منصوری» زکریای رازی و کتاب «تصریف» ابوالقاسم پرداخته است و از کسانی که اطّلاعات طبّ اسلامی ایران را به اروپا برده اند و همچون گنجینه ای از آن مراقبت کرده اند، می توان از ژرد برد وریاک و آشوک ریموند نام برد.

عصر تحوّل طبّ اسلامی ایران

این مهم از زمانی شروع می شود که کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» توسط سید اسماعیل جرجانی (متوفی سال ۵۳۱ ق.) تألیف می شود. این دانشمند والامقام ایرانی جنبش عظیمی در نشر متون پزشکی در تمدّن اسلامی آن زمان ایجاد کرد و کتاب خود را به زبان فارسی به رشته تحریر درآورد.

کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» مشتمل بر ده جلد کتاب کوچک تر است، بدین شرح: کتاب اوّل: در شناختن حدّ و حدود طبّ، هدف آن وگنجینه بدن انسان از مواد، خلط ها، مزاج ها، طبیعت بدن ها، عادت ها و شرح هر یک از اعضای بدن؛ کتاب دوم: در تشخیص بیماری از حالت های بدن انسان و انواع و درجه بندی بیماری ها و دلایل بروز آن و تشخیص و شناسایی نبض بیمار، تفسیر و شناسایی حال بیمار مبتنی بر موارد زائدی که از تن بیرون یا خارج می شود، مانند عرق و ادرار؛ کتاب سوم: در حفظ تندرستی و چگونگی انجام این امر و شناخت نوشیدنی ها، خوراکی ها، میزان و چگونگی خواب و بیداری، حرکت، سکون و بازشناسی انواع رایحه ها و عطردرمانی (Aromatherapy)، تدابیر و راه های به کارگیری روغن ها، مصرف مسْهِل و ملین و موادّ تهوّع آور، چگونگی انجام فصد و حجامت، فواید شادی و مضرّات غم و مسائل فرهنگی روانشناسی که بسیار زیبا و دلنشین بیان شده است، تشخیص نشانه های بیماری و پرورش بچّه ها و نگهداری از پیران و مسافران از جمله مطالب بسیار شیوا، دقیق و مهمّی است که از آن سخن به میان آمده است.

کتاب چهارم: در تشخیص مرض و بیماری و راه های آن، که بسیار ظریف و مدبّرانه بیان شده است؛ کتاب پنجم: علل و علامت و عوارض تب و چگونگی معالجه آن؛ کتاب ششم: در معالجه بیماری ها از فرق سر تا نوک پا؛ کتاب هفتم: در معالجه ورم ها، آماس ها، زخم ها و چگونگی شکافتن و داغ کردن آنها (جرّاحی) و معالجه کردن عضوی که سیاه شده و می میرد، چگونگی معالجه شکستگی و ضرب خوردگی؛ کتاب هشتم: در زمینه راه های حفظ بهداشت و آراستگی ظاهری؛ کتاب نهم: در زمینه چگونگی کارکرد و استفاده از زهرها و پادزهرهای مهم در پزشکی؛ کتاب دهم: در تعب هایی که به شکل های گوناگون پدیدار می گردند.

بد نیست بدانیم که سه کتاب دیگر خوارزمشاهی نیز به زبان فارسی نوشته شده است که عبارتند از: «یادگار»، «اغراض الطّبیه و مباحث العلائیه» و «خف علایی» یا «خفی علایی».

از جمله کتاب هایی که در چنین دورانی تألیف شد، می توان از کتاب «قانون» شیخ که شامل پنج کتاب بدین ترتیب است، نام برد:

۱. کلّیات که شامل چهار فن و چهار شیوه است؛۲. ادویه مفرده (داروهایی گیاهی)؛ ۳. بیماری های اعضای بدن از سر تا نوک پا که شامل بیست و دو تکنیک است؛۴. بیماری های تخصّصی که به عضو خاصّی اختصاص ندارد؛ ۵. داروهای گیاهی مرکب که در بردارنده مقالات است.

یکی از مؤلّفان بزرگ کتاب های طبّی در تمدّن اسلامی، سید اسماعیل طبیب بوده است. از دوران حمله مغول و خسارات فراوان وارده بر ایران زمین تا دوران قاجار هیچ کتاب و رساله پزشکی دیگری نوشته نشده است. عنوان های سایر کتب که در این عصر تألیف شده اند، عبارتند از:

کتاب «تحفه حکیم مؤمن» اثر محمّد مؤمن بن میرزا محمّد زمان تنکابنی، کتاب «مالا یسمع الطّبیب» تألیف یوسف بن اسماعیل خویی شافعی معروف به ابن الکبیر، «جامع المفردات الأدویه و الأغذیه» تألیف ابن ابیطار (ضیاءالدّین عبدالله بن احمد مالقی اندلسی) از مسلمانان اهل اسپانیا، «تذکره شیخ داوود انطاکی» نوشته شیخ داوود بن انطاکی ملقّب به بینا، کتاب «حاوی» رازی و اختیار «شرح جالینوس بر بقراط»، «قرا با دین موجز», حواشی بر قانون ابن سینا، «رساله در فصد»، کتاب «معالجات بقراطی»، «حاوی کبیر و صغیر: کتاب حاوی به زبان ساده» تألیف محمّد بن زکریای رازی، این کتاب همچنین به زبان لاتین «Continent» نیز ترجمه شده است و کتاب «کوناش فاخره»: از نوشته های محمّد بن زکریای رازی.

در ادامه معرّفی تاریخچه بزرگان و آثار طبّ سنّتی ایران زمین می توان از نام ایلاقی (شرف الزّمان) که از شاگردان مشهور بوعلی سینا در طبّ بود، نام برد. کتب «طبّ ایلاقی»، «فصول ایلاقی» و «فصول ایلاقیه» یا «ایلاقیـه الفصول» در کتابخانه ها و فهرست ها دیده می شود و مورد اعتبار بوده است.

کتاب «کوناش فاخره» از نوشته های محمّد بن زکریای رازی بوده است که در زمان خود برای طالبان علم طبّ و دانشجویان این رشته دارای ارزشی فراوان بوده است.

نام دیگری که در دوران خلفای عبّاسی بر سر زبان ها بوده، «یوسف ساهر» معروف به «یوسف القس» است. وی به علّت داشتن نوعی بیماری به «یوسف ساهر بیدار» مشهور گشته است. نوشته های او شامل دو فصل مجزّا می شود: قسمت اوّل: بیست باب (فصل) در مورد اعضا و جوارح بدن انسان و قسمت دوم: حدود ۶ فصل که در مورد وظایف اعضای بدن به صورت نامرتب توضیح می دهد.

در تاریخ طبّ همچنین به کلمه ای برمی خوریم که به معنای خاندان پزشکی است که در پیشبرد اهداف دانشگاه جندی شاپور سهم بسزایی داشته اند که به آنها «بختشیوع» می گفتند.

یکی از مورّخان بزرگ اروپایی در مورد خاندان پزشکی «بختشیوع» چنین می نویسد: ۱. بختشیوع اوّل (بنیانگذار)؛ ۲. جرجیس طبیب (۷۶۱ م.)؛

۳. بختشیوع دوم (۸۰۱ م.)؛ ۴. جبرائیل (۸۲۸ م.)؛ ۵. جرجیس دوم؛ ۶. بختشیوع سوم (۸۷۰ م.)؛

۷. عبیدالله؛ ۸. یحیی یا یوحنّا؛ ۹. جبرائیل (۱۰۰۶ م.)؛

1۰. بختشیوع چهارم (۹۴۵ م.).

جالینوس حکیم از پزشکان بزرگ و بی نظیر یونان است که دنباله رو تحقیقات بقراط است و علم طبّ بسیار مدیون اوست. نوشته های او اغلب به زبان عربی ترجمه شده و مدّت ها به جهان پزشکی جسم و ذهن خدمت کرده است. در این زمان حکام هندی و یونانی از خود آثار بسیار ارزشمندی به جای گذاشته اند، که در جای خود از آن یاد خواهد شد. در این دوران می توان از آثاری چون: «کتاب النّبض الکبیر»، «ستّـة عشر»، «کتاب النّفس» و «کتاب حیلـه البرء»... می توان نام برد که هر یک از این کتب از طرف دانش پژوهان طبّ مورد استقبال و توجّه شایانی قرار گرفت و سال های سال منبع اطّلاعاتی برای این گروه بوده است.

کتاب دیگری که در این زمینه مورد بررسی و توجّه قرار گرفته، کتاب «کامل الصّناعه» تألیف ابوالحسن مجوسی اهوازی است که از پزشکان بزرگ و نامی مسلمان و حاذق و دانشمند بوده است.

وی در ساختن مراکز درمانی معروف در زمان عضدالدّوله دیلمی خدماتی انجام داده است و کتاب او «کامل الصّناعـه» مبتنی بر دو بخش مهم و عمده است: قسمت تئوری و قسمت پراکتیکال (عملی) که دارای فصل ها و مقالات و بخش های کوچک تر است. قابل ذکر است که این کتاب در حدود سال ۱۵۰۰م. ترجمه و در حدود سال ۱۵۲۵م. در «فرانسه» چاپ شد و بسیار مورد استفاده پزشکان در دانشکده های پزشکی آن زمان قرار گرفت. این کتاب در ایتالیا و فرانسه ترجمه شده است.

جالب توجّه است که یک دوره کامل جرّاحی که از زمان یونانیان شروع شده، در این کتاب به رشته تحریر درآمده و بسیار مورد استفاده جرّاحان اروپا قرار گرفته است.

منابع و مراجع غنی در این مورد، کتب: «اهوازی کیست» و «ملکی چیست»، می باشند. همچنین «پندنامه اهوازی» که در حدود سال ۱۳۲۶ در تهران چاپ شد. کتاب «تحفه حکیم مؤمن» نیز از کتب گرانمایه در زمینه طبّ قدیم که حدود ۳۰۰ سال است که مورد تحقیق پزشکان علوم قدیم قرارگرفته و قرار دارد. این کتاب یکی از پرارزش ترین کتب طبّی در اسلام و ایران است که در نوع خود کم نظیر، کامل، پویا و مفید است و به کلیه علاقه مندان توصیه می شود، در صورت آشنایی با زبان عربی حتماً آن را مورد تحقیق و مطالعه قرار دهند. این کتاب ارزشمند در زمینه درمان بیماری ها با داروهای گیاهی با منشأ طبیعی و معدنی، حیوانی و غیره است.





تاريخ : چهارشنبه 5 خرداد 1400 | 18:36 | نویسنده : جواد مختاری

عناصر چهارگانه

از دیدگاه طب سنتی، عوامل تشکیل دهنده جهان خلقت و بدن انسان، چهار عنصر اصلی می باشد که غیر قابل تقسیم به اجسام مختلفه دیگر است که به آن ها ارکان گفته می شود که عبارتند از: هوا، آتش، خاک و آب (استفاده از این کلمات برای نزدیک سازی به ذهن است).
1- آتش: جسمی بسیط و سبک است و جایگاهش به علت نهایت سبکی، بالای همه ارکان است و آن را سبک مطلق گویند. وظیفه اش ایجاد لطافت، نضج، سبکی و کاهش شدت سردی ست. طبع آن گرم و خشک است. موجودی که آتش عنصری آن زیاد است، حرکتش بیشتر است.
2- هوا: جسمی بسیط است و جایگاهش به علت سبکی، بر فراز آب است ولی چون از آتش سنگین تر است، آن را سبک نسبی گویند. منفعتش آن است که به سبب امتزاج آن با دیگر ارکان ایجاد سبکی، تخلخل و گشادگی می کند و به لطافت می افزاید. طبع آن گرم و تر است.
3- آب: جسمی بسیط و یکسان است و جایگاهش گرداگرد زمین، از هوا سنگین تر و از خاک سبکتر است به همین دلیل آن را سنگین نسبی گویند. آسان پراکنده شده و سریع شکل می گیرد و همه نقش ها را می پذیرد ولی نگه نمی دارد. عناصر دیگر توسط آب خاصیت شکل پذیری می یابند. طبع آن سرد و تر است.
4- خاک: جسمی یکسان که جایگاهش محل فرود و سکون دیگر ارکان است. از همه ارکان دیگر سنگین تر است، به همین دلیل آن را سنگین مطلق گویند. منفعتش در موجودات این است که باعث پایداری و حفظ اشکال می شود. طبع آن سرد و خشک است.

مزاج شناسی چیست ؟
مزاج شناسی جایگاه واقعی انسان در ساختار جهان خلقت و موافق سازی آن با حرکت خلقت است. هرگاه حرکت انسان با جهان، سازگار و همسان شد تعادل پدید می آید. برای داشتن زندگی سالم و طبیعی، وزن مناسب و آرامش روحی، همه ما نیازمند به شناختن مزاج یا طبیعت خود هستیم.
مزاج ها در طب سنتی

مزاج چیست؟
مزاج همان طبع است. گرمی، سردی، تری و خشکی را مزاج گویند. در طب سنتی انسان ها یا دارای مزاج معتدل هستند یا مزاج نامعتدل.

مزاج معتدل: کیفیت بدن و اندامی ست که در آن عناصر درهم آمیخته از لحاظ کیفی و کمی با سهم متناسبی قرار دارند که مزاج نیازمند آن است. علائم فرد معتدل مزاج را می توان اعتدال در گرمی و سردی، خشکی و تری، نرمی و سختی، سفیدی و سرخی، فربه ای و لاغری با کمی گرایش به فربه ای دانست. بطور کلی اشخاص صاحبان مزاج معتدل سراسر وجودشان در اعتدال است.

مزاج نامعتدل: مزاجی که به یکی از ارکان گرایش بیشتری داشته باشد.
الف) مزاج نامعتدل مفرد:
- گرم
- سرد
- خشک
- تر
ب) مزاج نامعتدل مرکب:
- گرم و خشک (صفرا)
- گرم و تر (دم)
- سرد و تر (بلغم)
- سرد و خشک (سودا)

دسته بندی مزاج ها

الف) مزاج اصلی (جبلی یا سرشتی)
همان مزاجی ست که خداوند بر اساس تدبیر خود در افراد تقدیر می کند.

ب) مزاج عارضی
مزاج اصلی تحت تاثیر عوامل مختلف ماند، طول عمر، جنسیت، آب و هوا، طعام و … دچار تغییرات جزیی یا کلی می شود. به مزاج جدید، مزاج عارضی گویند.

ویژگی های مزاج بلغم (سرد و تر)

بلغم

الف) ویژگی های جسمی مزاج بلغم:

- هیکل معمولا درشت، بدن چاق و پرچربی

- پوست سفیدرنگ

- پوست سرد، مرطوب و نرم

- موهای کم پشت

- دهان مرطوب

- خواب سنگین و زیاد

- احساس کسلی و بی حالی

- تمایل به خوردن شیرینی، ادویه جات و گرمی جات

- اذیت شدن در فصل زمستان

- مستعد ابتلا به بیماری های روماتیسمی

- ایجاد مشکل هنگام خوردن سردی

- نبض ضعیف

ب) حالت روانی و رفتاری مزاج بلغم:

- گرایش به علوم عقلی و ریاضیات

- حساب گر و محتاط

- بد بهار و بد زمستان

- منطقی و عاقل

- میانه رو، محتاط و گاهی ترسو

- تجارت پیشه

- آرام و دارای حرکات کند

- گذشته نگر

- ظریف، ریزبین و حساس

- منظم و دقیق

- بدون ریسک و راحت گرفتن در امور

- درون گرا

ویژگی های مزاج دم (گرم و تر)

دموی

الف) ویژگی های جسمی مزاج دم:

- هیکل درشت و بدنی عضلانی

- پوست سرخ و سفیدرنگ و موهای پر پشت

- نبض قوی

- خوب خوابیدن و تحمل بی خوابی

- پوست گرم و مرطوب و نرم

- نه گرمایی و نه سرمایی، اما تحمل سرما راحت تر

- میل به شیرینی و ترشی اما توانایی خوردن هر نوع غذا

- هوش و حافظه بالا

- سریع و پر انرژی

- میل و توان جنسی بالا

- عروق روی دست ها برجسته

ب) حالت روانی و رفتاری مزاج دم:

- علاقه مند به ادبیات و موسیقی

- استعداد شاعری

- علاقه مند به طبیعت

- اهل عشق و محبت

- بلند پرواز

- دوراندیش

- خوش اخلاق و خوشرو

- شجاع و جسور

- تنوع طلب و بی علاقه به کار تکراری

- معمولا بی نظم

- نوع دوست

- چالاک و پرانرژی

ویژگی های مزاج سودا (سرد و خشک)

سوداوی

الف) ویژگی های جسمی افراد سودا:

- واضح ترین مزاج هستند

- استخوانبندی ریز و کشیده

- لاغر اندام (نسبت به صفراوی ها ظریف تر اند)

- نبض تقریبا کند اما محکم

- اعضاء صورت کوچک

- بینی کوچک با سوراخ بینی بزرگ

- بینی همیشه خشک است

- دست شبیه به پنجه مرغ است

- پوست خشک، محکم و بدن سرد

- رنگ پوست از سفید تا سبز تیره

- رگ برجسته خاصی در این افراد نیست

- مچ دست بیش از حد باریک است

- موی بدن کم و نازک و موی سر به علت سردی و خشکی دچار سفیدی می شود

- موی مجعد به خاطر خشکی

- نبض کند ولی محکم

- در فصل پاییز اذیت می شوند و علاقه مند به بهار و تابستان هستند

- عدم تحمل هوای سرد و راحتی در هوای گرم

- خواب کم (در صورت نداشتن بیماری)

- تمایل به خوردن شیرینی و گرمی

ب) حالت روانی و رفتاری مزاج سودا:

- لجباز، اهل جدال و جنجال دوراندیش

- محاسبه گر، منظم و دقیق

- در کارها پایدار و ثابت قدم (افراد برتر کنکور)

- اهل فکر و خیال

- درونگرا و خودخور

- حرکاتشان متغیر از کند تا معمولی

- با احتیاط و دقت صحبت می کنند

- زود سیر شده و سریع گرسنه می شوند

- خشک در ارتباطات

- جنبه عقلانی را در کارها بیشتر در نظر می گیرند

- رفاقت با آن ها سخت است

- به دلیل منطق بالا و دقت بالایشان خیلی می توانند موفق باشند

- علاقه مند به حساب گری و مسایل فنی

- میانه رو و محتاط

- تیزبین و بادقت

- از نظر میل جنسی ضعیف

ویژگی های مزاج صفرا (گرم و خشک)

صفراوی

الف) ویژگی های جسمی مزاج صفرا:

- استخوانبندی خوب و درشت

- رگ ها گاه برجسته و گاه پنهان همراه با نبض قوی

- اعضاء صورت و گردن کشیده (زرافه ای)

- اعضاء بدن کشیده و تقریبا لاغر هستند (لاغری شان به اندازه سرد و خشک ها نیست)

- اعضاء صورت و دست ها مستطیلی (این خیلی مهم است).

- بینی کشیده یا عقابی شکل

- ناخن ها کشیده و مستطیلی

- ابروهای کمانی

- هرچقدر گرما بالاتر باشد، ابروها هم بیشتر است

- خشکی کشیدگی می آورد اما گرم ها درشت تر از سرد ها هستند

- چشم های درشت و در برخی مواقع ریز

- به دلیل خشکی زیاد لب هایشان نازک و به دلیل گرمای زیاد لب های درشتی خواهند داشت

- مو های زیاد و پرپشت (مگر بدلیل یک عارضه یا پایین بودن شدت گرما)

- موی تیره و گاه مجعد

- به علت حرارت و خشگی زیاد مستعد طاسی سر

- گرمای زیاد موجب ضخیم شدن مو و خشکی زیاد موجب تجعد مو می گردد. (در انتهای مو)

- افرادی که خشکی دارند، چشمانشان فرو رفته است.

- زیر چشمشان مقداری سیاهی دارد.

- موقع صحبت کردن، خیلی چشم ها را باز می کنند.

- خشکی حالت تعجب در چهره ایجاد می کند (شکاک و ریزبین)

- لاغرند اما مفاصل و استخوانبندی درشت دارند.

- رنگ پوست به زردی مایل است. سفیدی چشم نیز مقداری زردی دارد

- خشکی دهان و عطش فراوان

- گرم و خشک بودن پوست

- خوراکی های سرد با بدن آن ها سازگار است

- تمایلشان به خوردن شیرینی کم است (خانم ها قبل از زایمان میل به ترشی و بعد از زایمان میل به شیرینی دارند، زیرا

- بدنشان پس از زایمان رو به سردی می رود) و تمایل به خوردن ترشی دارند

- مستعد خارش در اثر خوردن خوراکی های گرم

- از لحاظ بدنی، قدرت بالایی دارند (گرما موجب افزایش قدرت مغز و اعضاء بدن می شود)

ب) حالت روانی و رفتاری مزاج صفرا:

- علاقه مند به ادبیات و ریاضیات

- دارای استعداد خشونت و بداخلاقی

- دوست داشتن پاییز و زمستان

- گاه عاشق و گاه فارغ

- گاه با اراده و گاه سست

- گاه پر انرژی و گاه کم انرژی

- تند و تیز و بی قرار در برخی موارد

- گاهی پر جرات و گاه آرام

- سریع، پر انرژی و پرحرف

- تیزبین و دقیق در برخی ابعاد

- آینده نگر و گاهی خیال باف

- حاضرجواب و باهوش

- همه رشته ای رفته اند ولی سریع رها کرده اند

- زود از کار خسته شده و به دنبال کار دیگری می روند

- پرش در حالت های رفتاری و اخلاقی (مانند آتش)

- پیوسته، سریع و بلند صحبت می کنند

- رنگ چشم طبع گرم ها از قهوه ای تا سیاه است

- مهارت روابط عمومی بالا

- ناراحتیش از یک نفر را نمی تواند پنهان کند.

- عجول و شتابزده (صفرا ها گاهی محتاط هم هستند)

ویژگی های غلبه مزاج بلغم

- تجمع آب در زانو

- افزایش درد مفاصل در محیط های سرد و مرطوب

- رماتیسم

- درد در تمامی بدن بصورت متغیر

- رفلاکس معده

- حالت تهوع

- نفخ

- بوی بد دهان

- دفع متعفن

- کندی در فهم و تجزیه و تحلیل

- فراموشی و آلزایمر

- ام اس

- غم زدگی و افسردگی

- ترس و اضطراب

- افکار منفی

- کم خونی

ویژگی های غلبه مزاج دم

- سرخی صورت

- خارش بدن

- جوش زدن بدن

- خواب آلودگی مداوم

- سنگینی بدن

ویژگی های غلبه مزاج سودا

- لاغری و خشکی و سفتی پوست

- دو نیم شدن انتهای موی سر

- سوزش سر دل (غروب ها معمولا)

- سیاه و تیره شدن رنگ پوست مخصوصا زیرچشم

- خواب سبک و پریدن دائم از خواب (کیفیت نامناسب خواب)

- اضطراب و تشویش خاطر

- وسواس

- افسردگی

- سیری زودرس

- تیره شدن سفیدی چشم (کدر شدن)

- ضعف و بی حالی

ویژگی های غلبه مزاج صفرا

- زرد شدن سفیدی چشم و پوست

- خشکی زیاد دهان و بینی و عطش زیاد

- جوش و آکنه در سر و صورت (قرمز و دردناک اند نه سرسفید)

- خشکی پوست و اگزما

- تلخی دهان

- کاهش اشتها به غذا (صفرا مانند کف عمل می کند. وقتی این کف سر دل می ماند،اشتها را از بین می برد).

- احساس گزگز و سوزن سوزن شدن بدن

- با حجامت ساق پا، کف روی خون خارج شده وجود دارد.

- نبض سریع

- حالت تهوع

مزاج گرم و سرد

دلایل سوء مزاج سرد

- حرکت بیش از حد: برای مثال، بیش از حد ورزش کردن موجب سردی بدن می شود.
- بی حرکتی زیاد: به دلیل گیر افتادن مواد سرد در بدن (مانند خواب زیاد).
- کم خوری زیاد: موجب کاهش تولید خون می گردد.
- پرخوری زیاد: حرارت بدن را صرف گوارش کرده و حرارت غریضی کمرنگ می شود.
- انسداد روزنه ها: موجب عدم دفع بخار از بدن شده و تجمع آن باعث سردی می شود (مانند بسته شدن روزنه های عرق).
- سردی بالفعل: بواسطه یک سردی خارجی (مانند: آب یخ و هوای سرد) بدن سرد می شود.
- سردی بالقوه: خوردن غذای طبع سرد باعث افزایش سردی بدن می شود.

دلایل سوء مزاج خشک

- حرکت بیش از حد: با بالا رفتن حرارت بدن، رطوبت بدن از بین می رود.
- کم خوری: کمی تغذیه به علت نقصان در جایگزینی رطوبت بدن باعث افزایش خشکی می گردد.
- خشکی بالفعل: بواسطه یک خشکی خارجی (مانند: آتش) بدن خشک می شود.
- خشکی بالقوه: خوردن غذای طبع خشک مثل سرکه یا بادمجان) باعث افزایش خشکی بدن می شود.

دلایل سوء مزاج رطوبت

- پرخوری: خوردن غذای زیاد برای کسی که بدنش به اندازه کافی حرارت دارد موجب تولید خلط دم و برای کسی که حرارت کمتر دارد باعث تولید خلط بلغم می گردد.
- بی حرکتی زیاد: عدم حرکت باعث تجمع رطوبت می شود.
- استفراغ (از دست دادن) خلط خشک کننده: مانند حجامت و یا رابطه جنسی در آقایان
- رطوبت بالفعل: بواسطه یک رطوبت خارجی (مانند: حمام مرطوب) بدن مرطوب می شود.
- رطوبت بالقوه: خوردن غذای طبع مرطوب باعث افزایش رطوبت بدن می شود.

دلایل سوء مزاج گرم

- حرکت معتدل: حرکت موجب حرارت می شود، که این حرکت می تواند جسمانی باشد، مانند ورزش و یا نفسانی باشد مانند خشم.
- عفونت: حرارت غریبه موجب فساد اخلاط و در نتیجه سبب گرمی می شود.
- انسداد: موجب می شود حرارت در درون بدن حبس شده و به دنبال آن گرمی افزایش یابد.
- گرمی بالفعل: حرارت خارجی (مانند: آفتاب، آتش و نوشیدنی داغ) موجب افزایش گرمی بدن می شود.
- گرمی بالقوه: خوردن غذای طبع گرم باعث افزایش گرمی بدن می شود.

دلایل سوء مزاج مرکب

هرگاه ترکیب از دو سوء مزاج رخ دهد، سوء مزاج مرکب رخ داده است. مثلا اگر سوء مزاج گرم و سوء مزاج مرطوب ایجاد شود، سوء مزاج “دم” بوجود آمده است.